English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wide eyed U دارای چشم گشاد
wide-eyed U دارای چشم گشاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
astraddle U دارای پای گشاد
Other Matches
straddle U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddles U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddled U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
To walk with ones feet wide apart. U گشاد گشاد راه رفتن
She stared at him with wide eyes. U با چشمهای گشاد ( گشاد شده ) با ؟ خیره شده بود
straddled U گشاد با زی
broad U گشاد
broader U گشاد
broadest U گشاد
wide U گشاد
straddle U گشاد با زی
wider U گشاد
widest U گشاد
loosest U گشاد
looser U گشاد
loose fitting U گشاد
loose-fitting U گشاد
reamer U گشاد کن
straddles U گشاد با زی
loose U گشاد
slopping U شلوار گشاد
straddle U گشاد نشستن
slopped U شلوار گشاد
pajamas U شلوار گشاد
reaming U گشاد کردن
slip on U لباس گشاد
ream U گشاد کردن
stretchier U گشاد شونده
straddles U گشاد نشستن
stretchy U گشاد شونده
bell mouthed U دهن گشاد
stretchiest U گشاد شونده
wide mouthed U دهن گشاد
dilatant U گشاد شونده
bigmouthed U دهن گشاد
straddled U گشاد نشستن
slop U شلوار گشاد
dilate U گشاد کردن
spacious U جامع گشاد
dilates U گشاد کردن
dilating U گشاد کردن
slip-ons U لباس گشاد
mother hubbard U لباس گشاد زنانه
sacked U پیراهن گشاد و کوتاه
slacks U کساد کردن گشاد
carboy U تنگ دهن گشاد
jars U شیشه دهن گشاد
jars U کوزه دهن گشاد
jarred U شیشه دهن گشاد
dalmatic U خرقه استین گشاد
sack U پیراهن گشاد و کوتاه
robes U لباس بلند و گشاد
clump block U قرقره دهان گشاد
capacious U گنجایش دار گشاد
dolman sleeve U استین گشاد و اویخته
blouses U پیراهن یاجامه گشاد
varix variously U سیاهرگ گشاد شده
mason jar U کوزه دهن گشاد
varicosity U گشاد شدگی سیاهرگ
blouse U پیراهن یاجامه گشاد
robe U لباس بلند و گشاد
jarred U کوزه دهن گشاد
slack U کساد کردن گشاد
jar U شیشه دهن گشاد
jar U کوزه دهن گشاد
sacks U پیراهن گشاد و کوتاه
Wellington U چکمه دهان گشاد
slackest U کساد کردن گشاد
oxford bags U شلوار خیلی گشاد
to let out U افشاکردن گشاد کردن
oxbags U شلوار خیلی گشاد
risking U گشاد بازی بخطر انداختن
straddles U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
risk U گشاد بازی بخطر انداختن
scrawled U خط خطی کردن گشاد نشستن
scrawling U خط خطی کردن گشاد نشستن
risked U گشاد بازی بخطر انداختن
To spend recklessly ( prodigally ) . U گشاد بازی کردن ( ولخرجی )
scrawls U خط خطی کردن گشاد نشستن
To widen a road . U جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
straddle U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddled U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
carronade U یکجورتوپ کوتاه دهن گشاد
sprawls U گشاد نشستن هرزه روییدن
sprawling U گشاد نشستن هرزه روییدن
scrawl U خط خطی کردن گشاد نشستن
risks U گشاد بازی بخطر انداختن
sprawl U گشاد نشستن هرزه روییدن
raglan U پالتو استین گشاد سبک و فراخ
These shoes are too big for me . U این کفشها برایم گشاد است
rochet U جبه کتانی گشاد اسقفان وراهبان
krater U کوزه دهن گشاد دسته دارقدیمی
My shoes stretched after wearing them for a couple of days . پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند.
pajamas U جامه گشاد که در خانه یا هنگام خوابیدن می پوشند
The shoes are a size too big for my feet. U کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
varicosity U جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
She likes loose - fitting dresses . U از لباس های گشاد خوشش نمی آید
bloomer U شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
chimere U خرقه بدون استین ویا بااستین گشاد وبزرگ
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
slopped U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slop U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
The position is over his head . he cannot cope with it . U این شغل برای سرش خیلی گشاد است ( از توانائی اوبیرون است )
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
bayed U دهانه خلیج دهانه گشاد
baying U دهانه خلیج دهانه گشاد
bays U دهانه خلیج دهانه گشاد
bay U دهانه خلیج دهانه گشاد
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
three legged U دارای سه پا
bilabiate U دارای دو لب
trilinear U دارای سه خط
footy U دارای پا
fraught with U دارای
iodic U دارای ید
odoriferous U دارای بو
glochidiate U دارای مو
three-legged U دارای سه پا
triatomic U دارای سه اتم
isogenous U دارای یک منبع
overbusy U دارای کارزیاد
melodious U دارای ملودی
melodic U دارای ملودی
prerogative U دارای حق ویژه
prerogatives U دارای حق ویژه
salaried U دارای حقوق
iodous U دارای یود
invested with power U دارای اختیار
intercommunicate U دارای مراوده
instinct with force U دارای زور
kibed U دارای شکاف
of that ilk U دارای همان جا
tricorn U دارای سه شاخ
stilted U دارای چوب پا
triconered U دارای سه گوشه
lean to U دارای چارطاقی
knock kneed U دارای زانوی کج
knarred U دارای برامدگی
in flower U دارای شکوفه
keratinous U دارای موادشاخی
keeled U دارای تبر ته
trichotomous U دارای سه قسمت
synonymous U دارای ترادف
synonymous U دارای تشابه
keyed U دارای جاانگشتی
insectile U دارای حشره
formal U دارای فکر
in force U دارای اعتبار
terahenous U دارای 4 مادگی
elective U دارای حق انتخاب
electives U دارای حق انتخاب
hook nosed U دارای بینی کج
hook-nosed U دارای بینی کج
overlapping U دارای اشتراک
in defect U دارای کاستی
pelliculate U دارای پوسته
ill neighboured U دارای محیط بد
ill neighboured U دارای همسایه بد
petiolate U دارای دمگل
bodily U دارای بدن
in power U دارای اختیارات
indued with charm U دارای فریبندگی
ternal U دارای سه تغییر
innervate U دارای پی کردن
splash U دارای ترشح
titlist U دارای عنوان
splashes U دارای ترشح
tintinnabulary U دارای طنین
splashing U دارای ترشح
tinctorial U دارای ته رنگ
tinct U دارای ته رنگ
twofold U دارای دو چیز
palmy U دارای نخل
inflorescent U دارای گل اذین
papillose U دارای برامدگی
testate U دارای وصیت
syntonic U دارای بسامدمشابه
weak eyed U دارای چشم کم سو
unipod U دارای یک پایه
unifoliate U دارای یک برگ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com